معنی kukimbilia
kukimbilia
شتاب کردن، عجله کردن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
واژههای مرتبط با kukimbilia
kukimbia
kukimbia
دَویدَن سَریع، فَرار کُن، دَویدَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی