kukanusha kukanusha اِنکار، اِنکار کَردَن، رَد کَردَن، مَنفی کَردَن، نَفی، رَد، دَفع کَردَن دیکشنری سواحیلی به فارسی
kuwasha kuwasha فَعّال کَردَن، خارِش، سوزاندَن، آتَش زَدَن، شُعلِه وَر شُدَن، اِشتِعال کَردَن، آتَش اَفروختَن، خارِش داشتَن دیکشنری سواحیلی به فارسی