ترجمه kukataa به فارسی - دیکشنری سواحیلی به فارسی
معنی kukataa
- kukataa
- مقاومت کردن، رد کردن، کاهش دادن، انکار کردن، عدم تایید، مخالفت کردن، امتناع کردن، واگذاری، صرف نظر کردن، انکار
دیکشنری سواحیلی به فارسی
واژههای مرتبط با kukataa
kukata
- kukata
- قَطع کَردَن، بُریدَن، بُرِش زَدَن، بُرِش کَردَن، حَذف کَردَن، بُرِش دادَن، کوتاه سازی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kutatua
- kutatua
- داوَری کَردَن، بَرایِ حَل کَردَن، تَعیین کَردَن، حَل کَردَن، باز کَردَن پیچیدِگی ها
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kupata
- kupata
- دَریافت کَردَن، دَریافت کُنید، اِستِخراج کَردَن، کَسب کَردَن، یافتَن، گِرِفتَن، بِه دَست آوَردَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی