معنی kukaribia
kukaribia
مواجهه کردن، نزدیک شدن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
واژههای مرتبط با kukaribia
kuharibika
kuharibika
بَدتَر شُدَن، آسیب دیدِه اَست، خُشک شُدَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kukadiria
kukadiria
تَخمِین زَدَن، بَرآوُرد
دیکشنری سواحیلی به فارسی
karibia
karibia
قَریب، نَزدیک شُدَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی