معنی kukamatwa
kukamatwa
ضمیمه، دستگیر شود
دیکشنری سواحیلی به فارسی
واژههای مرتبط با kukamatwa
kukamata
kukamata
بازداشت کَردَن، گِرِفتَن، اِعتِراض کَردَن، دَستگیر کَردَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kukatwa
kukatwa
بَرداشت کَردَن، قَطع کَردَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی