ترجمه kujizuia به فارسی - دیکشنری سواحیلی به فارسی
واژههای مرتبط با kujizuia
kujivunia
- kujivunia
- مُتِکَبِّر، بَرایِ اِفتِخار کَردَن، اِفتِخار کَردَن، بِه رُخ کِشیدَن، مُتِکَبِّرانِه، مُفتَخِر، خُود را مَغرور نِشان دادَن، خُودخوٰاهانِه
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kuzuia
- kuzuia
- مَمنوع کَردَن، جِلوگیری کُنَد، مُمانِعَت کَردَن، مَسدود کَردَن، بافِر شُدَن، بازداشت کَردَن، مُحَرِّک، بازدارَندِگی، بازدارَندِه، مُخالِفَت کَردَن، پیشگیری، مانِع شُدَن، عایِق بَندی کَردَن، جِلوگیری کَردَن، مَحدود کَردَن، تَحرِیم کَردَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی