معنی kujikusanya kujikusanya گله کردن، برای جمع آوری، دور هم جمع شدن، به هم پیوستن دیکشنری سواحیلی به فارسی
kukusanya kukusanya جَمع شُدَن، جَمع آوَری کُنید، جَمع آوَری کَردَن، جَمع کَردَن، گِردِ هَم آمَدَن، اَنباشتِه بودَن، گولِه کَردَن دیکشنری سواحیلی به فارسی