ترجمه kuingia به فارسی - دیکشنری سواحیلی به فارسی
واژههای مرتبط با kuingia
kupinga
- kupinga
- تَحرِیم کَردَن، مُقاوِمَت کُن، مُخالِفَت کَردَن، مُقابَلِه کَردَن، مُخالِف، اِعتِراض کَردَن، رَد کَردَن، بی مِیلی، مُقاوِمَت کَردَن، جَواب تُند دادَن، نادیدِه گِرِفتَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kuingilia
- kuingilia
- مُزاحِمَت کَردَن، دِخالَت کَردَن، نُفوذ کَردَن، مُداخِلِه کَردَن، دَستکاری کَردَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی