ترجمه kuhusiana به فارسی - دیکشنری سواحیلی به فارسی
واژههای مرتبط با kuhusiana
kuhusisha
- kuhusisha
- نِسبَت دادَن، دَرگیر کَردَن، هَمراه بودَن، ویژِگی دانِستَن، مُستَلزَم بودَن، دَست داشتَن دَر، مَشغول کَردَن، رَبط کَردَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
uhusiano
- uhusiano
- قَرابَت، رابِطِه، اِتِّصال، هَمبَستِگی، رابِطِه سَطحی، تَجَسُّم، اِجتِماعی بودَن، اِرتِباط
دیکشنری سواحیلی به فارسی