ترجمه kuhamasisha به فارسی - دیکشنری سواحیلی به فارسی
معنی kuhamasisha
- kuhamasisha
- سحر کردن، ایجاد انگیزه، گشت زدن، چالش کردن، در جابجا کردن، حواس پرت کردن، شجاع کردن، برانگیختن، منتقل کردن، الهام دادن، مانور دادن، انگیزه دادن، ترویج کردن، محروم کردن، حرکت دادن، روح دادن، تحریک کردن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
واژههای مرتبط با kuhamasisha
kuhatarisha
- kuhatarisha
- دَر مَعرِضِ خَطَر قَرار دادَن، آن را بِه خَطَر بیَندازَد، بِه خَطَر اُفتادَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kuharakisha
- kuharakisha
- شِتاب دادَن، عَجَلِه کُن، تَسریع کَردَن، شِتاب کَردَن، گاز دادَن، شِتاب گِرِفتَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kuhalalisha
- kuhalalisha
- تَوجِیه کَردَن، بَرایِ تَوجِیه، قانونی کَردَن، مُستَقیم کَردَن، مَنطِقی کَردَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی