معنی kugeuza
- kugeuza
- منحنی شدن، چرخیدن، معکوس کردن، برگشت دادن
واژههای مرتبط با kugeuza
kupuuza
- kupuuza
- بی تَوَجُّهی کَردَن، نادیدِه گِرِفتَن، غِفلَت کَردَن، بی تَوَجُّه، سَهل اِنگار، حَذف کَردَن، رَد کَردَن
kujigeuza
- kujigeuza
- لَرزیدَن، چَرخیدَن، دَرد کِشیدَن
kuweza
- kuweza
- تَوانِستَن، تا بِتَوانَم
kuteua
- kuteua
- مَنصوب کَردَن، تَعیین کُنید، نامگُذاری کَردَن، مُشَخَّص کَردَن، نامزَد کَردَن
kugusa
- kugusa
- لَگام زَدَن، لَمس کَردَن، دَست زَدَن بِه، هُل دادَن، زَدَن، تَحرِیک کَردَن
kuguna
- kuguna
- خراشیدَن، غُرغُر کَردَن
kumeza
- kumeza
- واژگون شُدَن، قورت دادَن، مَصرَف کَردَن، بَلعیدَن، شورِش کَردَن
kukuza
- kukuza
- کاشتَن، تَرویج کُنَند، پَروَرِش دادَن
kuuza
- kuuza
- بازار کَردَن، بَرایِ فُروش، فُروختَن