kufunika kufunika کُلاه گُذاشتَن، بَرایِ پوشاندَن، پوشاندَن، اَبری کَردَن، پوشِش دادَن، دَر بَر گِرِفتَن، پوشِش دیکشنری سواحیلی به فارسی
kutumika kutumika اِعمال کَردَن، اِستِفادِه می شَوَد، اِستِفادِه شُدِه، فَرسودِه دیکشنری سواحیلی به فارسی