ترجمه kufungia به فارسی - دیکشنری سواحیلی به فارسی
واژههای مرتبط با kufungia
kufungua
- kufungua
- باز کَردَن، بَرایِ باز کَردَن، باز کَردَن رول ها، باز کَردَن گِرِه ها، باز کَردَن بَستِه بَندی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kufunga
- kufunga
- باند زَدَن، سَریع، بَستَن، بَستِه بَندی کَردَن، مَحصور کَردَن، حَبس کَردَن، نَصب کَردَن، قُفل کَردَن، بَستَن بِه
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kupungua
- kupungua
- کاهِش، کاهِش یابَد، اِنقِباض، کاهِش یابَندِه، کَم شُدَن، کاهِش یافتَن، لاغَر کَردَن، مُردِه، کوچَک شُدَن، فُروکِش کَردَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kufunika
- kufunika
- کُلاه گُذاشتَن، بَرایِ پوشاندَن، پوشاندَن، اَبری کَردَن، پوشِش دادَن، دَر بَر گِرِفتَن، پوشِش
دیکشنری سواحیلی به فارسی