ترجمه kudumisha به فارسی - دیکشنری سواحیلی به فارسی
واژههای مرتبط با kudumisha
kuhusisha
- kuhusisha
- نِسبَت دادَن، دَرگیر کَردَن، هَمراه بودَن، ویژِگی دانِستَن، مُستَلزَم بودَن، دَست داشتَن دَر، مَشغول کَردَن، رَبط کَردَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kujumuisha
- kujumuisha
- شامِل بودَن، شامِل شَوَد، دَر بَر داشتَن، شامِل کَردَن، شامِل شُدَن، دامَنِه داشتَن، دَر بَر گِرِفتَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی