معنی kudhulumu
kudhulumu
ستم کردن، سوء استفاده
دیکشنری سواحیلی به فارسی
واژههای مرتبط با kudhulumu
kuhukumu
kuhukumu
مَحکوم کَردَن، قِضاوَت کَردَن، بِه هَلاکَت رِساندَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kuhudumu
kuhudumu
خِدمَت کَردَن، بَرایِ خِدمَت کَردَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی