kushuka kushuka فُرود آمَدَن، رَها کَردَن، نُزُول، پیاده شُدَن، پایین آوَردَن دیکشنری سواحیلی به فارسی
kuchukua kuchukua تَصَادُر کَردَن، گِرِفتَن، دَست گِرِفتَن، ضَبط کَردَن، بَرداشتَن، پَذیرُفتَن دیکشنری سواحیلی به فارسی
kuchukia kuchukia نَفرَت داشتَن، مُتِنَفِّر بودَن، بیزار بودَن، تَنَفُّر داشتَن دیکشنری سواحیلی به فارسی
kuchora kuchora نِمودار کِشیدَن، طَرّاحی، کِشیدَن، حَکّاکی کَردَن، خراشیدَن، میخ زَدَن دیکشنری سواحیلی به فارسی
kuchoma kuchoma سوزاندَن جَسَد، سوزاندَن، کَباب پَزیدَن، آسیب رِساندَن با حَرارَت، سوزِش داشتَن دیکشنری سواحیلی به فارسی
kuchoka kuchoka کِسالَت زَدِه، خَستِه شُدَن، خَستِه کَردَن، فَرسودِه، بی حال دیکشنری سواحیلی به فارسی
kucheza kucheza رَقصیدَن، بازی کَردَن، دَستکاری کَردَن، سَرگَرم کَردَن، بِه بازی کَردَن دیکشنری سواحیلی به فارسی