جدول جو
جدول جو

معنی kuchanganya

kuchanganya
متحیّر کردن، ترکیب کردن، گیج کردن، سرگردان کردن، مخلوط کردن، چرخاندن، آماده کردن، مبهوت کردن، مبهم کردن، صفحه بازی کردن، درهم و برهم کردن، در هم پیچیدن، به هم ریختن، آشفته کردن، مبهم، سردرگم کردن، جا به جا کردن، گرفتار شدن
دیکشنری سواحیلی به فارسی