جدول جو
جدول جو

معنی kuchafua

kuchafua
لکّه دار کردن، آلوده کردن، آشفتگی ایجاد کردن، نامرتّب کردن، آلودگی کردن، به هم ریختن، تفتیش کردن، آشفته کردن، لکّه انداختن
دیکشنری سواحیلی به فارسی

واژه‌های مرتبط با kuchafua

uchafu

uchafu
نَجَاسَت، خاک، کَثیفی، غَیرِ عادی بودَن، آلودِگی، پَلیدی، ناخالِصی، ناپاکی، شَهوَت پَرَستی، شِکَستَن، کَثیف کاری، پَستی، کَثافَت، اِبتِذال
دیکشنری سواحیلی به فارسی