kuziba kuziba مَسدود کَردَن، پِلاگین، خَفِه کَردَن، گِرِفتِگی کَردَن، وَصلِه زَدَن دیکشنری سواحیلی به فارسی
kusema kusema بَیان کَردَن، بِگو، گُفتَن، صُحبَت کَردَن، اَدایِ کَلَمات کَردَن، صِدایِ بُلَند دادَن، حَرف زَدَن دیکشنری سواحیلی به فارسی
kuteua kuteua مَنصوب کَردَن، تَعیین کُنید، نامگُذاری کَردَن، مُشَخَّص کَردَن، نامزَد کَردَن دیکشنری سواحیلی به فارسی