ترجمه kubagua به فارسی - دیکشنری سواحیلی به فارسی
واژههای مرتبط با kubagua
kutatua
- kutatua
- داوَری کَردَن، بَرایِ حَل کَردَن، تَعیین کَردَن، حَل کَردَن، باز کَردَن پیچیدِگی ها
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kupanua
- kupanua
- گُستَرِش دادَن، گُستَرِش دَهید، بُزُرگ کَردَن، تَمدِید کَردَن، بُزُرگ نَمایی، طولانی کَردَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی