ترجمه kuasili به فارسی - دیکشنری سواحیلی به فارسی
واژههای مرتبط با kuasili
ukatili
- ukatili
- وَحشی گَری، بی اَدَبی، وَحشی سازی، بی رَحمی، خامی، شَقاوَت، خُشونَت، دِل سَنگی، بی اِنسانی، بَدرَفتاری
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kunakili
- kunakili
- کُپی کَردَن، بَرایِ کُپی کَردَن، تَکثِیر کَردَن، تَقلِید کَردَن، فُتوکُپی گِرِفتَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی