معنی kiwango
kiwango
سطح، استاندارد
دیکشنری سواحیلی به فارسی
واژههای مرتبط با kiwango
kifungo
kifungo
حَبس، دُکمِه، بازداشت
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kiwanja
kiwanja
تَرکیبی، مُرَکَّب
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kiungo
kiungo
مادِّه اَصلی، پِیوَند
دیکشنری سواحیلی به فارسی