ترجمه kivutio به فارسی - دیکشنری سواحیلی به فارسی
واژههای مرتبط با kivutio
kuvutia
- kuvutia
- جَذب کُنَندِه، جالِب، فَریفتَن، جَذب کَردَن، جَذّاب، جَذّابِیَت، فَریبَندِگی، مَجار کَردَن، قانِع کُنَندِه، دِلرُبا، وَسوَسِه اَنگیز، دِلنِشین
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kivuli
- kivuli
- سایِه اَفکَندَن، سایِه، سایِه اَنداختَن، سایِه دار، تاریک، سایِه وار بودَن، مُبهَم
دیکشنری سواحیلی به فارسی