معنی kivuli kivuli سایه افکندن، سایه، سایه انداختن، سایه دار، تاریک، سایه وار بودن، مبهم دیکشنری سواحیلی به فارسی
kiburi kiburi خودسِتایی، غُرور، اِفتِخارکُنَندِه، اِعتِماد بِه نَفس کاذِب، مُتِکَبِّر، تَفَاخُر، مَغرور، اِستِبداد، خودپَسَندی، گُستاخی دیکشنری سواحیلی به فارسی