ترجمه kishindo به فارسی - دیکشنری سواحیلی به فارسی
واژههای مرتبط با kishindo
kushinda
- kushinda
- فَتح کَردَن، بَرَندِه شَوید، شِکَست دادَن، غَلَبِه کَردَن، غَلَبِه آوَر، غَلَبِه پِیدا کَردَن، تَسلِیم کَردَن، پیروزی یافتَن، بُردَن، مُقاوِمَت کَردَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی