kimya kimya سُکوت کَردَن، سُکوت، آرام، خاموش کَردَن، خاموش، بِه طُورِ بی صِدا، ساکِت، خویشتَنداری، ساکِت کَردَن، سُکوت آمیز، ضِمنی، بی کَلام دیکشنری سواحیلی به فارسی