ترجمه kijinga به فارسی - دیکشنری سواحیلی به فارسی
واژههای مرتبط با kijinga
kupinga
- kupinga
- تَحرِیم کَردَن، مُقاوِمَت کُن، مُخالِفَت کَردَن، مُقابَلِه کَردَن، مُخالِف، اِعتِراض کَردَن، رَد کَردَن، بی مِیلی، مُقاوِمَت کَردَن، جَواب تُند دادَن، نادیدِه گِرِفتَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
ujinga
- ujinga
- بی دِقَّتی، حِماقَت، بی مُبالاتی، بی اَدَبی، نادانی، مُزاحِمَت، خِرِفت بودَن، کَم عُمقی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kinga
- kinga
- ایمِنی، مَصونیَّت، پیش دَستانِه، پیشگیرانِه، بِه طُورِ پیشگیرانِه، مُحافِظ، مُحافِظَتی
دیکشنری سواحیلی به فارسی