kimwili kimwili بَدَنی، اَز نَظَرِ فیزیکی، مادّی، فیزیکی، جِسمانِیَت، بِه طُورِ فیزیکی دیکشنری سواحیلی به فارسی
kunakili kunakili کُپی کَردَن، بَرایِ کُپی کَردَن، تَکثِیر کَردَن، تَقلِید کَردَن، فُتوکُپی گِرِفتَن دیکشنری سواحیلی به فارسی