ترجمه kazi به فارسی - دیکشنری سواحیلی به فارسی
واژههای مرتبط با kazi
kali
- kali
- خَمیدِه، قَوی، شَدید، اِفراطی، مُتِمَرکِز، تُند، دَقیق، جِدّی، تیز، تیز شُدِه، زَهرآگین، سَخت
دیکشنری سواحیلی به فارسی
wazi
- wazi
- شَفّاف، بِه وُضوح، وُضوح، صَریح، آشِکار، مُستَقیم، باز، باز شُدِه، بی پَردِه، واضِح، پوشیدِه نَشُدِه
دیکشنری سواحیلی به فارسی