ترجمه jasiri به فارسی - دیکشنری سواحیلی به فارسی
واژههای مرتبط با jasiri
ujasiri
- ujasiri
- بی باکی، شُجاعَت، جَسارَت، پُررویی، شُجاعَت مَندی، بی تَرسی، پیشِ روی، دَلیر بودَن، رَسمِیَت زُدایی، بی گُناهی، بی پَروایی، مُثبَت نِگَری
دیکشنری سواحیلی به فارسی
hasira
- hasira
- عَصَبانیَّت داشتَن، خَشم، عَصَبانی، آزُردِه، بَدخُلقِیَت، هَواخوٰاهی، عَصَبانیَّت، عَصَبی، عَصَبانی کَردَن، آشُفتِه، پَرخاشگَری، خَشمگین، بَدخُلقی، سَرکِش، زودخویی، زود رَنج، ناراحَت، عاصِف، زُودرَنجی، دَمدَمی، خَشمگین بودَن، خَشمگین شُدَن، پَرخاشگَر، بَدخُلق، تُندخویی، آزمایِشی
دیکشنری سواحیلی به فارسی