ترجمه faraja به فارسی - دیکشنری سواحیلی به فارسی
واژههای مرتبط با faraja
haraka
- haraka
- سُرعَت، بِه سُرعَت، سَریع، شِتابزَدِگی، شِتابزَدِه، عَجَلِه دار، شِتاب، عَجَلِه کَردَن، تَلاش کَردَن، تُند و تیز، شورِشی، تَاکید شُدِه، سُرعَت عَمَل، بِه طُورِ سَریع، تیز، فُوری
دیکشنری سواحیلی به فارسی
furaha
- furaha
- سَرگَرم، شادی، جالِب، خُوشحال، شاد، شادابی، شاداب، دِلپَذیر، هَیَجان زَدِه، هَیَجان زَدِه کَردَن، لَذَّت بَخشی، لَذَّت، شادی بَخش، خُوشبَختی، سُرور، خُوشحالی، شادی بَخشی، شادمانی، شادمان، شادی و خُوشحالی، خوشدِل، دِل پَذیری، شادی اَنگیز، اِشتیاق
دیکشنری سواحیلی به فارسی