معنی chemsha
chemsha
جوشان، جوشیدن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
واژههای مرتبط با chemsha
kuchemsha
kuchemsha
جوش آوَردَن، جوشیدَن، دَم کَردَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی