معنی ورم کردن
ورم کردن
آماسیدن
تصویر ورم کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
واژههای مرتبط با ورم کردن
ورم کردن
ورم کردن
Swell
دیکشنری فارسی به انگلیسی
ورم کردن
ورم کردن
inchar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
ورم کردن
ورم کردن
hincharse
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
ورم کردن
ورم کردن
puchnąć
دیکشنری فارسی به لهستانی
ورم کردن
ورم کردن
опухать
دیکشنری فارسی به روسی
ورم کردن
ورم کردن
набрякати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
ورم کردن
ورم کردن
zwellen
دیکشنری فارسی به هلندی
ورم کردن
ورم کردن
anschwellen
دیکشنری فارسی به آلمانی
ورم کردن
ورم کردن
enflammer
دیکشنری فارسی به فرانسوی