جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با نطلبیده

ناطلبیده

ناطلبیده
ناطلب. طلب ناکرده. ناخوانده. دعوت ناشده، ناخواسته. نطلبیده. تقاضاناکرده. درخواست ناشده. بی آنکه بخواهند و درخواست کنند.
- امثال:
آب ناطلبیده مراد است
لغت نامه دهخدا

طلبیده

طلبیده
خواسته، باز جسته خواسته درخواسته، جسته جستجو شده، احضار شده فرا خوانده، مطالبه شده
فرهنگ لغت هوشیار

طلبیده

طلبیده
نعت مفعولی از طلبیدن. خواهان شده. خواسته: یک نفس را از چنگال مشقت خلاص طلبیده آید. (کلیله و دمنه)
لغت نامه دهخدا

نهنبیده

نهنبیده
نهان کرده پنهان ساخته: (بر چشمه تختی و مردی بر وی بمرده بچادر نهنبیده روی)، دفینه، سخن پنهان
نهنبیده
فرهنگ لغت هوشیار