جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با منکسر کردن

انکار کردن

انکار کردن
وازدن افراچ گفتن امتناع کردن وازدن ناخستو شدن
انکار کردن
فرهنگ لغت هوشیار

منفجر کردن

منفجر کردن
کفانیدن کفتانیدن ترکاندن ترکاندن: (دینامیت را منفجر کرد)
منفجر کردن
فرهنگ لغت هوشیار

منعکس کردن

منعکس کردن
رخشاندن، باز تاباندن، واژگون کردن انعکاس دادن، پرتو افکن کردن، واژگون کردن
فرهنگ لغت هوشیار

منظور کردن

منظور کردن
پسند کردن، به شمار آوردن، پاس داشتن پسند کردن پذیرفتن، مورد توجه قرار دادن، بحساب آوردن
فرهنگ لغت هوشیار