معنی منعکس کردن - فرهنگ واژه فارسی سره
واژههای مرتبط با منعکس کردن
منعکس کردن
- منعکس کردن
- رخشاندن، باز تاباندن، واژگون کردن انعکاس دادن، پرتو افکن کردن، واژگون کردن
فرهنگ لغت هوشیار
منعقد کردن
- منعقد کردن
- برپا کردن، سفت کردن زفت کردن، بستن بستن (عهد و پیمان و غیره)، سفت کردن (مایع)، بر پاکردن (جشن و غیره)
فرهنگ لغت هوشیار