معنی مکشوفه - فرهنگ واژه فارسی سره
واژههای مرتبط با مکشوفه
مکشوفه
- مکشوفه
- مکشوفه در فارسی مونث مکشوف بنگرید به مکشوف مونث مکشوف
فرهنگ لغت هوشیار
مکشوفه
- مکشوفه
- تأنیث مکشوف. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به مکشوف شود
لغت نامه دهخدا
مشکوفه
- مشکوفه
- نوعی حلوای مغز بادام وشکر: اندوه مخور بسحاق از چربی مشکوفی شاید که چو وابینی خیر تو در آن باشد، (بسحاق اطعمه)
فرهنگ لغت هوشیار
مشکوفه
- مشکوفه
- نوعی از حلوای مغز بادام و شکر است. و آن را مشکوفی هم میگویند. (برهان) (ناظم الاطباء). مشکوفی. (بهار عجم) (آنندراج). و رجوع به مادۀ بعد شود
لغت نامه دهخدا
مکفوفه
- مکفوفه
- عیبه مکفوفه، جامه دان نیک استوار سر بسته. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
مکشوف
- مکشوف
- کشف شده، در علوم ادبی ویژگی پایه ای که با حذف هجای کوتاه پایانی مفعولات به مفعولن تبدیل شده باشد، آشکار شده، برهنه شده
فرهنگ فارسی عمید