جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با مطلع کردن

مجمع کردن

مجمع کردن
انجمن کردن تشکیل م جمع دادن انجمن ساختن: و فصیحان عرب همواره به م جمع ساختن و سخنهای عثمان گفتن و فتنه جستن مشغول بودند
فرهنگ لغت هوشیار

مثله کردن

مثله کردن
اندام بریدن، شکنجه دادن گوش یا بینی کسی را بریدن: روا نبود کافران را مثله کردن، شکنجه دادن عقوبت کردن
فرهنگ لغت هوشیار