معنی متشکل از
متشکل از
دربرگیرندگی، در بر گیرنده
تصویر متشکل از
فرهنگ واژه فارسی سره
واژههای مرتبط با متشکل از
مشکل ساز
مشکل ساز
مشکل آفرین، مشکل زا
متضاد: تسهیل گر آسان ساز، تسهیل کننده
فرهنگ واژه مترادف متضاد