جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با کذایی

کذایی

کذایی
کذائی. معهود. آنچنانی: با آن اخلاق کذایی. (یادداشت مؤلف). رجوع به کذا شود
لغت نامه دهخدا

غذایی

غذایی
مربوط به غذا مثلاً برنامۀ غذایی، مناسب برای تغذیه، خوراکی مثلاً مواد غذایی
غذایی
فرهنگ فارسی عمید

کفایی

کفایی
منسوب به کفایت. یا واجب کفائی. امری واجب که چون یک تن آنرا انجام دهد اجرای آن از عهده دیگران ساقط شود مقابل واجب عینی
فرهنگ لغت هوشیار

کنایی

کنایی
تفشه ای گواژیک منسوب به کنایه (کنایت) : تعبیرات کنایی. کنندگی، فاعلیت: جان مردمی گوهر یست که او را نیز دو قوتست: یکی قوت مرکنایی را و یکی قوت اندر یافت را
فرهنگ لغت هوشیار

کیایی

کیایی
پادشاهی، حکومت ولایت (مطلقا)، حکومت طبرستان (خصوصا)، بزرگی سروری
کیایی
فرهنگ لغت هوشیار

کفایی

کفایی
منسوب به کفایت
واجب کفایی: امری واجب که چون یک تن آن را انجام دهد، اجرای آن از عهده دیگران ساقط شود، مقابل واجب عینی
کفایی
فرهنگ فارسی معین