معنی قابل تامل
قابل تامل
درنگ کردنی
تصویر قابل تامل
فرهنگ واژه فارسی سره
واژههای مرتبط با قابل تامل
قابل تحمل
قابل تحمل
Bearable, Tolerably
دیکشنری فارسی به انگلیسی
قابل تحمل
قابل تحمل
suportável, toleravelmente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
قابل تحمل
قابل تحمل
erträglich
دیکشنری فارسی به آلمانی
قابل تحمل
قابل تحمل
znośny, znośnie
دیکشنری فارسی به لهستانی
قابل تحمل
قابل تحمل
терпимый , терпимо
دیکشنری فارسی به روسی
قابل تحمل
قابل تحمل
терпимий , терпимо
دیکشنری فارسی به اوکراینی
قابل تحمل
قابل تحمل
soportable, tolerablemente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
قابل تحمل
قابل تحمل
supportable, de manière tolérable
دیکشنری فارسی به فرانسوی
قابل تحمل
قابل تحمل
sopportabile, tollerabilmente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی