جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با صلوة

صلود

صلود
مرد تنها، دیگ دیر جوش، ماده کم شیر زفت گردیدن زفتی، آتش زنه که آوا کند و آتش ندهد
فرهنگ لغت هوشیار

صلوه

صلوه
کنیسۀ جهودان است و اصل آن در عبرانی صلوتااست. ج، صلوات. (منتهی الارب). رجوع به صلوات شود
لغت نامه دهخدا

صلون

صلون
میوۀ کبر است که به فارسی کورز گویندو آن رستنی باشد شبیه به گردۀ گوسفند و خرنوب نبطی همان است و به عربی ینبوت خوانند در دوشاب پروردۀ آن ادرار آورد و در سرکه پرورده شکم ببندد. (برهان)
لغت نامه دهخدا

صلوک

صلوک
گنده و بدبوی شدن گوشت. (منتهی الارب). دم گرفتن گوشت پخته یا خام. (تاج المصادر بیهقی). دم گرفتن گوشت. (مصادر زوزنی)
لغت نامه دهخدا