معنی رییس
رییس
فرنشین، سرپرست، کارفرما
تصویر رییس
فرهنگ واژه فارسی سره
واژههای مرتبط با رییس
رئیس
رئیس
سالار، سرپرست، فرنشین
فرهنگ واژه فارسی سره
ربیس
ربیس
دلیر، خوشه پر، کار سخت، آسیب سخت، راک (قوچ) پر گوشت
فرهنگ لغت هوشیار
ردیس
ردیس
سنگ انداز، دور کننده
فرهنگ لغت هوشیار
رکیس
رکیس
واژگون، نگونسار، باز گردانیده، دور افکندنی
فرهنگ لغت هوشیار
ریسی
ریسی
نوعی انگور
فرهنگ لغت هوشیار
رئیس
رئیس
سرور، مهتر، سردار، و مهتر قوم، سر
فرهنگ لغت هوشیار
پییس
پییس
فرانسوی نمایشنامه، دانه، پینه
فرهنگ لغت هوشیار
رئیس
رئیس
سرور، سردار، سردسته، پیشوا، سرپرست و مهتر قوم
فرهنگ فارسی عمید
رسیس
رسیس
ثابت و استوار، خبری که درستی آن ثابت نشده باشد
فرهنگ فارسی عمید