جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با خیال کردن

خیال کردن

خیال کردن
تصور کردن. (ناظم الاطباء). گمان بردن، متصور شدن. متشکل شدن
لغت نامه دهخدا

خلال کردن

خلال کردن
درآوردن خردۀ غذا میان دندانها بوسیلۀ خلال. (یادداشت بخط مؤلف) :
ز نوک نیزه بدندان خلال خواهی کرد.
؟
، کنایه از دست از طعام بازکشیدن. (آنندراج) ، ریزریز کردن پوست نارنج و غیره. (ازحاشیۀ بر برهان قاطع چ معین)
لغت نامه دهخدا

خلال کردن

خلال کردن
اگر بیند که چیزی به خلال از دندان بیرون آورد و به کسی داد، دلیل که از مال خویش به ناحق بستاند و به کسی دهد - جابر مغربی
لال کردن درخواب نیکو نباشد، زیرا که دندان ها در خواب اهل بیت بود و خلال مانند جاروب بود که اهل بیت را می روبد و هر که به خواب بیند که خلال می کرد، دلیل که به قدر آن که با خلال بیرون آورد از مال اهل بیت او نقصان شود. محمد بن سیرین
فرهنگ جامع تعبیر خواب

حلال کردن

حلال کردن
بخشودن، روا داشتن، بهلاندن روا دانستن جایز شمردن، بخشودن عفو کردن
فرهنگ لغت هوشیار