جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با خط آهن

خط آهن

خط آهن
راه آهن. مسیری فراهم آمده از دو خط ساخته شده از آهن که بموازات هم قرار دارند و بروی آن واگن حرکت می کند. رجوع به راه آهن در این لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا

آب آهن

آب آهن
آبی که دارای املاح آهن باشد آب آهن دار. یا آب آهن جوشان. آب آهن گازدار
فرهنگ لغت هوشیار

خط زدن

خط زدن
خط کشیدن روی چیزی، حذف کردن (اسم او را از دفتر کلاس خط زدند)
خط زدن
فرهنگ لغت هوشیار

خط دهر

خط دهر
خط زمانه. کنایه از روزگار:
نتوان در خط دهر خط وفایافتن
نتوان بر نقش آب نقش قلم ساختن.
خاقانی
لغت نامه دهخدا

خط خون

خط خون
حجت قتل. (آنندراج) ، رقم خون. (آنندراج). رجوع به ’خط بخون کسی نوشتن’ در این لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا