معنی حوصله - فرهنگ واژه فارسی سره
واژههای مرتبط با حوصله
حوصله
- حوصله
- چینه دان مرغ ژاغر، بردباری شکیبایی تحمل. چینه دان کراز نیخشادش ژاغر شکانک، تاب پروا (فرهنگ نایینی)
فرهنگ لغت هوشیار
حوصله
- حوصله
- صبر، تحمل، بردباری، در علم زیست شناسی چینه دان پرنده
فرهنگ فارسی عمید
حوصله
- حوصله
- بردباری، حلم، شکیب، تحمل، شکیبایی، صبر
متضاد: ناشکیبایی، حال، آمادگی، ذوق، دماغ، مجال، ظرفیت، گنجایش، چینه دان
فرهنگ واژه مترادف متضاد
حواله
- حواله
- سپردن، آنچه بکسی واگذار گردد چیزی که بعهده دیگری محول شود، پول یا جنسی که بموجب نوشته ای بشخصی واگذار شود تا از دیگری دریافت دارد. چک، سپرده، سپردن
فرهنگ لغت هوشیار