معنی حسب الامر - فرهنگ واژه فارسی سره
واژههای مرتبط با حسب الامر
حسب الامر
- حسب الامر
- برابر دستور به فرمان برطبق فرمان بفرموده از روی فرمان (باین معنی باضافت آید) : (حسب الامراعلی حضرت)، طبق دستور: (حسب الامربقورچی باشی پیوسته برسر آخسقه رفتند)
فرهنگ لغت هوشیار
حسب الامر
- حسب الامر
- به دستور، به فرموده، طبق دستور، طبق فرمایش، به فرمان، طبق فرمان، مطابق دستور
فرهنگ واژه مترادف متضاد
حسب الارث
- حسب الارث
- برطبق ارث. یاحسب و الاستحقاق. برطبق وراثت و شایستگی: و تاحین ارتحال شاه گیتی ستان حسب الارث و الاستحقاق مستوفی الممالک بود
فرهنگ لغت هوشیار