حسابداری حسابداری همارداری، شمارداری عمل و شغل حسابدار محاسبی، اداره یا دایره ای در وزارتخانه یا اداره کل و یا موسسه ای که اعضای آن بحسابهای مربوط رسیدگی کنند فرهنگ لغت هوشیار
حسابداری حسابداری عمل منظم نگه داشتن حساب ها، شعبه ای در یک اداره یا مؤسسه که به حساب های آن اداره یا بنگاه رسیدگی می کند فرهنگ فارسی عمید
حسابدار حسابدار کسی که حساب، داد و ستد، قرض و طلب اداره یا مؤسسه ای را در دفتر ثبت و محاسبه می کند، محاسب فرهنگ فارسی عمید
حسابدار حسابدار کسی که حساب معاملات و دخل و خرج اداره یا مؤسسه ای را در دفاتر مخصوص ضبط کند فرهنگ فارسی معین