معنی پس ورد - فرهنگ واژه فارسی سره
واژههای مرتبط با پس ورد
پس خورد
- پس خورد
- آنکه پس مانده غذای دیگران را میخورند، پس خورده یا باز مانده طعام و غذا و شراب سوء ر
فرهنگ لغت هوشیار
پس آورد
- پس آورد
- رد کردن چیزی مراجعت دادن: کتابی که گرفته بود پس آورد
فرهنگ لغت هوشیار
پس درد
- پس درد
- اوجاعی که زن را پس از وضع حمل پدید آید و آنراعرب حِس ّ گوید. دردی که زاهو را باشد پس از ولادت
لغت نامه دهخدا