جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با به اتفاق

بالاتفاق

بالاتفاق
مُرَکَّب اَز: ب + ال + اتفاق، همه باهم. بطوراتفاق. متفقاً. (ناظم الاطباء)، همگروه. دسته جمع
لغت نامه دهخدا

به افتاد

به افتاد
بهبود. (فرهنگ رشیدی) :
بحکم نظر در به افتاد خویش
گرفتند هریک یکی راه پیش.
سعدی (از فرهنگ رشیدی).
لغت نامه دهخدا

هم اتفاق

هم اتفاق
متفق. هم عهد. هم پیمان. (یادداشت مؤلف) : پرویز هم از پدر بگریخت و به آذربایجان رفت و با مرزبانان آنجا هم اتفاق شد. (ابن بلخی). با ملوک طوایف هم اتفاق و هم عهد شد. (ابن بلخی)
لغت نامه دهخدا